سیاسی

مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان

پیش نویس

ابراهیم ورسجی

سیزدهم ماه حمل ۱۳۹۸

ازاین نگاه که این نوشته ما نند نوشته ای زیر عنوان: ” فرهنگ” که درماه گذ شته ارایه شد ، طولانی می باشد ؛ بهتردانستم که به آن پیش نویس بنویسم ومنظورم ازپیش نو یس، تماس گرفتن به مانع های تاریخی، سیاسی، اجتماعی، مذ هبی، فرهنگی، و اقتصادیی دموکراسی درهمه کشورهای مسلمان می باشد. معلوم است که، مانع های دموکراسی درافغانستان ،همسانی دارد به مانع های آن درهمه یا اکثرکشورهای مسلمان. همین که درجا معه های ۵۷ گا نه ای مسلمان ها، تنها در اند ونیزی ، ما لیزی ونیجریه که سومی یک جمعیت بزرگ مسیحی هم دارد وتا اندازه ای درترکیه وتونس،دموکراسی را یج است ودر۵۲ کشورمسلمان دیگرحکومت های مستبد وغیرمسئول حضور دارند، بیا نگرمانع های زیادی برای دموکراسی درآن ها می باشد. مسخره این است که ،  برخی زمام داران خود سرمسلمان ، رونق دموکراسی درکشورهای اسلامی را وابسته به رونق اقتصادی در آن ها دانسته بنام تمرکزبه توسعه اقتصاد یی موهومی به حکومت داریی خود سرخود ادامه می دهند. برای رد این برداشت مسخره ، به هند وپاکستان اشاره می کنم- روشن است که، فقروعقب ماند گی اقتصادی هم درهند وجود دارد هم درپاکستان وجمعیت مسلمان اولی بیشترازجمعیت مسلمان دومی هم می باشد. دیده شد که دراولی دموکراسی پایه گرفت ودردومی نظامی گریی اسلام شعارومنافق کمک به ادامه ای استبداد وتولید تروریسم طا لبا نی وبد بخت ساختن افغانستان ومنفورکردن خود ش درمنطقه وجهان کرد.

بنا برآن ، درپیش نویس، بطورکوتاه، به ما نع های دموکراسی درهمه یا بسیاری کشورهای مسلمان تماس گرفته وارد متن موردنظرمی شوم. شا یان یاد آوری می دانم که ، حکومت های خود سرنظامی وحکومت های نا بکارشاهی وشیخی ، عا مل های عمده شکل گرفتن استبداد با توجیهات انحرافی ازدین درکشورهای مسلمان می باشند. نظامی گری ها وخلیفه گری های که بعد ازدوره رسالت ، توسط عرب های بد وی ودزد وبی فرهنگ با جنگ برای غنیمت راه اندازی ومتشکل شد ند. راه اندازیی که برخلاف ” اصل های تبلیغ با حکمت وتزکیه نفس وعدل وشورا درقرآن” بود و کمک به شکل گیریی استبداد تباه کاربنام های خلافت وسلطان گری کرد. خلافت وسلطان گریی ستمگرانه ونامردمی که درسال ۱۲۵۸م ، توسط هلاکوی مغل بدریای فرات درحومه بغداد انداخته شد وخلیفه ای منفورآن هم نمد مال شده روانه ای دوزخ کرده شد!

درباره دستاورد فکریی خلافت  های رسوای نامبرده، دکترعبدالحسین زرین کوب کتابی زیر عنوان:” دوقرن سکوت” نوشته است. یعنی در ۹۰ سال خلافت وحشی اموی ها و۱۱۰ سال خلافت منفورعباسی ها،درحوزه فرهنگ وتمدن فارسی زبان ها جهل وسکوت حکمرانی کرد! درباره ای بی دستاورد علمی بودن خلافت های بدوی عربی، زرین کوب تنها نیست. مثلا ابن خلدون درباره عرب ها می نویسد:” آن ها به دلیل طبیعت عشیره ای خود، مردمان ویران گری هستند وبرای کارهای دستی وپیشه وری ازاستعداد ناچیزی برخوردارند. ولی او نیروی دگرگون کننده ای اسلام را که این عشا یرجنگ دوست را به تمدن فرهنگ سازتبد یل ساخت ، ستا یش می کند”!  با تایید نظرابن خلدون ، بهتراست بگویم که تمدنِ فرهنگ سازاسلام درقلمرو فرهنگ خراسان وفارس ومصروتا حدی درهند رونق یافت نه درقلمرو عرب های بد وی. معلوم است که،  دوقرن سکوت مورد نظری زرین کوب ، دستاورد حکومت عرب های بدوی می باشد. شا یان ذکراست که ،درهمان دوره ای تاریک یا دو قرن سکوت، ابوحنیفه اند یشه ورزمسلمان و دهها اندیشمند دیگرتوسط خلیفه منفورعباسی شهید کرده شد ند! بهرحال ، ازاینکه ابومسلم خراسانی با تصفیه کاری عرب های دزد وبدوی ازخراسان وبراندازیی حکومت وحشی امویان انحصارقدرت عرب بد وی مسلمان نما را شکسته بود، عباسی ها اول او وبعدا ابوحنیفه ودیگران را شهید کرد ند اما استبداد بربریی اموی را برقرارکرده نتوانستند.

به گواهی تاریخ ، شکسته شدن انحصارقدرت عرب های بد وی توسط خرا سا نی ورخنه ای فارسی زبان ها درساختارقدرت عباسی ها وخلیفه شدن مامون رشید که مادرش فارسی زبان هراتی- خراسا نی بود، دو دستاورد داشت: نخست، دردوره ای مامون ، جنبش عقلی معتزله تقویت شد. دوم، قدرت های محلی ازبخا را درآ سیای مرکزی تا اند لس دراسپا نیا خود نما یی کر د ند. دروا قع ، درهمان دوره قد ر ت نما یی قد ر ت های محلی ، سا ما نیان (۸۱۹-۱۰۰۵) با مرکزیت (بخارا وسمرقند) درخراسان وفارس برآمد کرد ند. درهمین برهه ، مذ هب عقل گرای حنفی توسط سا ما نی ها گسترش داده شد ؛ البته اصل آن با” فقه بزرگش” نه حنفی گریی که ابویوسف ومحمد شیبا نی با قاضی شدن درخلافت سیاه کارعباسی درزیرسایه ای نقل گرایی- خلافتی که بعدا مشهوربه فقه حنبلی شد، می باشد. افزون بر گسترش اصول فقه حنفی دردوره سا ما نیان ، نهضت عقلی- فلسفی هم درآن رونق داده شد. مثلا، فارابی، ابن سینا، بلعمی وده ها متفکردیگردستاورد علمی سا ما نی ها می باشند.

متاسفانه ،خلیفه بغداد توسط محمود غزنوی بسیاری دانشمندان زاده عصرسا ما نی را بنام های باطنی و…نابود کرد. ابوریحان بیرونی که میوه درخت علمی- خرد ورزانه ای سا مانیان بود؛ گفت که :”محمود به من امرکرد که اگرمی خواهی دردربارمن دارای امتیازشوی، با ید با دانش خود به نفع من سخن بگوی”! ابن سینا هم که ازترس توحش محمود ، درهمدان به طورپنهانی زند گی کرد وهمانجا درگذ شت. ازبرخورد توهین آمیز محمود با فردوسی و” شاهنامه” که همه آگاهان اطلاع دارند.

دراین بخش ازپیش نو یس ، بهتراست که ازتوحش محمود غزنه واحمد خان ابدالی درهند هم یاد آوری کنم. درزمینه، سید ابوالاعلی مودودی ، دانشمند مسلمان هندی کتابی نوشته به عنوان:” سلاجقه” ودرآن محمود غزنه واحمد شاه ابدالی را بنام لتیره یاد کرده وازغوری ها ستایش کرده است”! جواهرلعل نهرو، دانشمند ونخست وزیرهند بعد ازاستعمارانگلیس، کتابی به عنوان:” کشف هند” نوشت ودرآن افسوس کرد که:” کا ش اسلام توسط محمد به هند میامد نه توسط تفنگ داران. اگرتوسط محمد میامد، ما اکنون هند دیگری می داشتیم”!

با درک افسوس جواهرلعل نهرو، با ید یاد آورشوم که اکنون هند درموقعیت بهتری نسبت به بسیاری کشورهای مسلمان قراردارد وموقعیت بهترآن هم برمی گردد به رهبریی خرد مندانه ای گا ند ی وخود او وپا یه گرفتن دموکراسی وآزاد یی بیان ورسانه ها درآن! برخلاف ، درپاکستان ، درهمسایگی هند ، ارتش سیاست گروشکست خورده درجنگ وتربیت کننده تروریسم را می بینیم. درافغانستان هم، نظا می ها با کودتا های جنایت کا رانه تباه کاری وزمینه سازی برای تروریسم مذ هبی ووضع فاجعه بارکنونی کرد ند! درایران، ارتش به آخوند ها موقع داد تا با سپاه پاسداران خود آن کشوررا تحت حاکمیت داشته باشند. نظامی ها درعراق ، سوریه، یمن، مصر، لیبی، سودان ، الجزایر، بجای جنگ علیه اسرائیل ، کودتا کرده حکومت های نظامی را برمردمان خود تحمیل کرد ند. حکومت های نظامی که ازافغانستان تا پاکستان وازپاکستان تا بنگله دیش وازآنجا تا الجزایر، برای مسلمان ها بد بختی آورد ند. معلوم است که ، بیرون شدن ازبد بختی ورسیدن به خوش بختی ، به پا یان دا دن به حکومت های استبدادی وایجاد حکومت های مردمی- شورایی ودموکراتیک درجای آن ها تعلق دارد. جا لب این است که ، نیجریه وسینیگال درغرب افریقا واندونیزی ومالیزی درشرق آسیا وترکیه درخاورمیانه ،موفق شدند به عمرحکومت های نظامی پا یان داده به سوی نهادینه کردن دموکراسی به پیش بروند. کاری که دیگرجامعه های مسلمان درانجام آن شکست خورده وبه حکومت های خود سر موقع دادند تا فقروتروریسم را تو لید واسلام را بد نام وسرنوشت تاریک کنونی را برای مسلمان ها را رقم بزنند! سرنوشت نا شا دیکه دگرگون کردن آن استفاده درست ازتجربه ای مالیزی را می طلبد.

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا